شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل
مدینه کو پرستویی که من بال وپرشبودم؟چه شد آن طائرقدسی که من درمحضرش بودم؟
مدینه گرچه این گلبن امانت بود نزد من دراین نه سال مهمان دلغمپرورشبودم
مدینه ازنفـس افـتاد آن ریحانه درحالی که من آئینهدار دیده از خون ترش بودم
مدیـنه نخـل امـیـد مرا آتـش زدنـد ومن کـنار باغ در اندیـشۀ برگ وبرش بودم مدینه گرچه دستم بسته بود اما دلم میخواست که در وقت ز پا افتادن او برسرش بودم
مدینه کاش جان من بلاگـردان اومیشد که عمری باغبانغنچههای پرپرش بودم مدینه آن شب قدریکه رفت آن نازنین مادرپریشان خاطرازحال وهوای دخترش بودم مدینه گرد اوهر روز چون پروانه میگشتمهمه شب تا سحر شمع کناربسترش بودم مدینه قصه پروانه راازمنچه میپرسی؟ میانشعـلهها من شاهدخاکـسترشبودم
مدیـنه لذت دیدار زهرا را بپرس ازمن که بربالـین اومحـو نگـاه آخـرش بودم